سخنرانی آقای دکتر علیزمانی در روز اول همایش
04 خرداد 1402

در ادامه چکیده سخنرانی جناب آقای دکتر امیرعباس علیزمانی (دانشیار گروه فلسفه دین دانشگاه تهران) با عنوان «جستجوی معنا در قصه غربت غربیه سهروردی به روایت کربن» در همایش بین المللی شیخ اشراق و دنیای جدید که در نشست تخصصی شیخ اشراق و زندگی اجتماعی برگزار گردید، تقدیم علاقه‌مندان می شود. برای مشاهده فیلم مبسوط این سخنرانی به این لینک مراجعه فرمایید.


سهروردی در قصه غربت غربیه در صدد بیان چیست؟ او داستان چه کسی یا چه کسانی را بیان می‌کند؛ هنگامی که می‌گوید: «لمّا سافرت مع اخی عاصم ...» مقصودش چیست؟ قیروان که درباره آن می‌گوید: «القریه الظالم أهلها» کجاست؟ و زندانی که در آن به غل و زنجیر بسته شده‌اند، کجاست؟ او و برادرش عاصم چگونه رهایی می‌یابند و این روایت چگونه با ما سخن می‌گوید؟ ما چگونه می‌توانیم از آن به رهایی خویش دست یابیم؟ به نظر می‌رسد سهروردی خودش در پایان این داستان، راز و تأویل آن را به روشی رازآلود و تأویل گونه بیان کرده است: «این داستانِ من است». تمام نکته همین جاست. همان گونه که مولانا در آغاز حکایت کنیزک و پادشاه می‌گوید: بشنوید ای دوستان این داستان خود حقیقت نقد حال ماست آن غربت غربیه زیباترین بیان از حکایت زندانی شدن انسان در قیروان قیرگون تاریک دنیا و غربت جدایی و رنج تنهایی و تلاش برای رهایی از این تاریکی و تنهایی وجودی است. از منظری می‌توان گفت که عارفان ما این حکایت جدایی، فراق و اشتیاق به بازگشت را به هزار زبان بیان کرده‌اند. غریب و برادرش عاصم سرانجام به پای کوه رفیعی می‌رسند که چشمه زندگی از آن می‌جوشد و به تعبیر کربن این غایتی است که هر عارفی از زمان خضر تا کنون در پی رسیدن به آن بوده است.